معنی فارسی arrowsmith

B1

فردی که به ساخت تیر و کمان و تیرهای مربوطه مشغول است.

A craftsman who specializes in making arrows.

example
معنی(example):

تیرساز تیرهایی برای تیراندازی می‌سازد.

مثال:

An arrowsmith creates arrows for archery.

معنی(example):

تیرساز به خاطر مهارت خود معروف بود.

مثال:

The arrowsmith was famous for his craftsmanship.

معنی فارسی کلمه arrowsmith

: معنی arrowsmith به فارسی

فردی که به ساخت تیر و کمان و تیرهای مربوطه مشغول است.