معنی فارسی arsenicked

B1

وضعیتی که در آن ماده‌ای با آرسنیک درمان شده است.

Describes something that has been treated with arsenic.

example
معنی(example):

چوب آرسنیک‌دار در برابر آفت‌ها مقاوم است.

مثال:

The arsenicked wood is resistant to pests.

معنی(example):

او مواد آرسنیک‌دار را در ساختمان قدیمی کشف کرد.

مثال:

He discovered arsenicked materials in the old building.

معنی فارسی کلمه arsenicked

: معنی arsenicked به فارسی

وضعیتی که در آن ماده‌ای با آرسنیک درمان شده است.