معنی فارسی artistdom
B2حالت یا دنیای هنرمندی، جایی که هنرمندان در آن فعالیت میکنند.
The sphere or domain of artists and their creations.
- NOUN
example
معنی(example):
هنر او با برنده شدن در مسابقه هنری ملی شناسایی شد.
مثال:
His artistdom was recognized when he won the national art competition.
معنی(example):
زندگی در دنیای هنرمندان میتواند برای افراد خلاق الهامبخش باشد.
مثال:
Living in artistdom can be inspiring for creative individuals.
معنی فارسی کلمه artistdom
:
حالت یا دنیای هنرمندی، جایی که هنرمندان در آن فعالیت میکنند.