معنی فارسی artmobile

B1

وسیله‌ای برای حمل و نقل هنر به مکان‌های مختلف.

A mobile unit designed for the display and promotion of art.

example
معنی(example):

آرت‌موبیل به شهرهای مختلف سفر می‌کند تا هنر را به نمایش بگذارد.

مثال:

The artmobile travels to different cities to showcase art.

معنی(example):

آنها یک آرت‌موبیل ایجاد کردند تا هنرمندان محلی را الهام بخشند.

مثال:

They created an artmobile to inspire local artists.

معنی فارسی کلمه artmobile

: معنی artmobile به فارسی

وسیله‌ای برای حمل و نقل هنر به مکان‌های مختلف.