معنی فارسی as much

B1

به همان اندازه که چیزی را دوست دارید یا به آن اهمیت می‌دهید.

To the same extent or degree.

adverb
معنی(adverb):

Precisely that

مثال:

I think she's overweight, but when I said as much to her, she got very upset.

example
معنی(example):

من به اندازه تو شکلات دوست دارم.

مثال:

I love chocolate as much as you do.

معنی(example):

او به اندازه دوستی به صداقت ارزش می‌دهد.

مثال:

She values honesty as much as friendship.

معنی فارسی کلمه as much

: معنی as much به فارسی

به همان اندازه که چیزی را دوست دارید یا به آن اهمیت می‌دهید.