معنی فارسی ashberry

B1

نوعی درخت با میوه‌های قرمز رنگ که در بعضی از مناطق می‌روید.

A type of tree that produces small red berries, found in certain areas.

example
معنی(example):

درخت آیش بری میوه‌های قرمز کوچکی تولید می‌کند.

مثال:

The ashberry tree produces small red berries.

معنی(example):

ما آیش بری‌ها را جمع‌آوری کردیم تا پای درست کنیم.

مثال:

We collected ashberries to make a pie.

معنی فارسی کلمه ashberry

: معنی ashberry به فارسی

نوعی درخت با میوه‌های قرمز رنگ که در بعضی از مناطق می‌روید.