معنی فارسی ashed
B1آش و خاکستر، به معنای ذرات خاکستری است که پس از سوختن مواد مختلف به جا میمانند.
The state of being reduced to ashes; burned to a residue.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آتش اردوگاه تا صبح به فقط زغالهای داغ کاهش یافته بود.
مثال:
The campfire had ashed down to just embers by morning.
معنی(example):
برگها در آتش از بین رفتند تا اینکه هیچ چیزی باقی نماند.
مثال:
The leaves ashed in the fire until nothing remained.
معنی فارسی کلمه ashed
:
آش و خاکستر، به معنای ذرات خاکستری است که پس از سوختن مواد مختلف به جا میمانند.