معنی فارسی ashluslay

B1

نوعی غذا که معمولًا با برگ‌های درختان آش تهیه می‌شود.

A type of dish typically made with the leaves of ash trees.

example
معنی(example):

آشلسلای یکی از غذاهای محبوب در زمان‌های باستان بود.

مثال:

The ashluslay was a popular dish in ancient times.

معنی(example):

آنها در جشنواره آشلسلای سرو کردند.

مثال:

They served ashluslay at the festival.

معنی فارسی کلمه ashluslay

: معنی ashluslay به فارسی

نوعی غذا که معمولًا با برگ‌های درختان آش تهیه می‌شود.