معنی فارسی aslake
B2شستن یا نرم کردن مادهای مانند آهک با آب برای تبدیل به خمیر.
To mix or slake a dry substance with water to form a slurry or paste.
- VERB
example
معنی(example):
آنها از یک سطل برای شستشوی آهک استفاده کردند.
مثال:
They used a bucket to aslake the lime.
معنی(example):
کارگران قبل از استفاده، مواد شیمیایی را میشویند.
مثال:
The workers will aslake the chemical before use.
معنی فارسی کلمه aslake
:
شستن یا نرم کردن مادهای مانند آهک با آب برای تبدیل به خمیر.