معنی فارسی aslumber

B1

به معنای خواب کردن، به ویژه در حالت عمیق.

To sleep, especially in a deep or peaceful state.

example
معنی(example):

نوزاد در گهواره خوابیده است.

مثال:

The baby is aslumber in the crib.

معنی(example):

سگ من دوست دارد در کنار شومینه بخوابد.

مثال:

My dog likes to aslumber by the fireplace.

معنی فارسی کلمه aslumber

: معنی aslumber به فارسی

به معنای خواب کردن، به ویژه در حالت عمیق.