معنی فارسی asm
B1عبارت asm به معنای بودن در حالتی ناخوشایند یا بینظمی است.
A state of being in an undesirable or messy condition.
- OTHER
example
معنی(example):
او در مورد آشپزی فقط asm بود.
مثال:
She was just asm when it came to cooking.
معنی(example):
او در مورد کل وضعیت asm احساس میکند.
مثال:
He's feeling asm about the whole situation.
معنی فارسی کلمه asm
:
عبارت asm به معنای بودن در حالتی ناخوشایند یا بینظمی است.