معنی فارسی asperger

B2

نوعی اختلال در طیف اوتیسم که با مشکلاتی در تعاملات اجتماعی همراه است.

A developmental disorder affecting the ability to effectively communicate and interact.

example
معنی(example):

او در سنین جوانی با سندروم آسپرجر تشخیص داده شد.

مثال:

He was diagnosed with Asperger syndrome at a young age.

معنی(example):

افرادی که آسپرجر دارند ممکن است در تعاملات اجتماعی با مشکل روبرو شوند.

مثال:

People with Asperger may have difficulties in social interactions.

معنی فارسی کلمه asperger

: معنی asperger به فارسی

نوعی اختلال در طیف اوتیسم که با مشکلاتی در تعاملات اجتماعی همراه است.