معنی فارسی aspermatous

B1

آسپرماتوس به گیاهانی اطلاق می‌شود که به‌طور طبیعی دانه تولید نمی‌کنند.

Describing plants that do not produce seeds.

example
معنی(example):

گونه آسپرماتوس در تولید مثل با مشکل مواجه است.

مثال:

The aspermatous species struggles to reproduce.

معنی(example):

گیاهان آسپرماتوس به مراقبت‌های ویژه‌ای نیاز دارند.

مثال:

Aspermatous plants require special care.

معنی فارسی کلمه aspermatous

: معنی aspermatous به فارسی

آسپرماتوس به گیاهانی اطلاق می‌شود که به‌طور طبیعی دانه تولید نمی‌کنند.