معنی فارسی assenter
B1به فردی که آزادانه موافقت خود را با یک نظر یا عمل ابراز میکند اطلاق میشود.
A person who gives their consent or expresses agreement.
- NOUN
example
معنی(example):
یک موافق دست خود را برای نشان دادن حمایت از این ایده بالا برد.
مثال:
An assenter raised their hand to show support for the idea.
معنی(example):
رای موافق در تصویب پیشنهاد بسیار مهم بود.
مثال:
The assenter's vote was crucial in passing the motion.
معنی فارسی کلمه assenter
:
به فردی که آزادانه موافقت خود را با یک نظر یا عمل ابراز میکند اطلاق میشود.