معنی فارسی assentient
B1به فردی اطلاق میشود که قادر به ابراز موافقت یا احساس است.
Capable of expressing agreement or understanding.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اعضای موافق تیم از تصمیم نهایی حمایت کردند.
مثال:
The assentient members of the team supported the final decision.
معنی(example):
او بهخاطر موافقت و همکاری در بحثها شناخته شده است.
مثال:
She is known for being assentient and collaborative in discussions.
معنی فارسی کلمه assentient
:
به فردی اطلاق میشود که قادر به ابراز موافقت یا احساس است.