معنی فارسی associator

B1

وابسته، فردی که به ایجاد ارتباط میان ایده‌ها، مفاهیم یا اطلاعات مختلف می‌پردازد.

A person who creates associations or connections, especially in cognitive contexts.

example
معنی(example):

یک وابسته، کسی است که ارتباطاتی بین ایده‌های مختلف برقرار می‌کند.

مثال:

An associator is someone who makes connections between different ideas.

معنی(example):

به عنوان یک وابسته، او راه‌حل‌های نوآورانه‌ای با پیوند دادن مفاهیم مختلف پیدا کرد.

مثال:

As an associator, she found innovative solutions by linking various concepts.

معنی فارسی کلمه associator

: معنی associator به فارسی

وابسته، فردی که به ایجاد ارتباط میان ایده‌ها، مفاهیم یا اطلاعات مختلف می‌پردازد.