معنی فارسی assoiling

C1

فرآیند تبرئه کردن از اشتباهات و مسئولیت‌ها.

The act of absolving oneself from guilt or blame.

example
معنی(example):

پاک کردن اشتباهات می‌تواند به رشد شخصی منجر شود.

مثال:

Assoiling one's mistakes can lead to personal growth.

معنی(example):

او بر روی پاک کردن تصمیمات گذشته‌اش تمرکز کرد.

مثال:

She focused on assoiling her past decisions.

معنی فارسی کلمه assoiling

: معنی assoiling به فارسی

فرآیند تبرئه کردن از اشتباهات و مسئولیت‌ها.