معنی فارسی asswage
B2کاهش دادن، تسکین دادن یا آرام کردن احساسات منفی.
To lessen or calm; to soothe or alleviate.
- VERB
example
معنی(example):
برای کاهش ترس او، دستش را محکم گرفت.
مثال:
To asswage his fear, she held his hand tightly.
معنی(example):
آنها سعی کردند با عذرخواهی، احساس گناه خود را کاهش دهند.
مثال:
They tried to asswage their guilt by apologizing.
معنی فارسی کلمه asswage
:
کاهش دادن، تسکین دادن یا آرام کردن احساسات منفی.