معنی فارسی asthmatical
B2آسمی به حالتی اشاره میکند که فرد از بیماری آسم رنج میبرد و نیاز به مراقبتهای بهداشتی خاص دارد.
Pertaining to or suffering from asthma.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شرایط آسمی او نیاز به معاینات منظم دارد.
مثال:
Her asthmatic condition requires regular check-ups.
معنی(example):
بیماران آسمی باید از عوامل محرک پرهیز کنند.
مثال:
Asthmatic patients should avoid trigger factors.
معنی فارسی کلمه asthmatical
:
آسمی به حالتی اشاره میکند که فرد از بیماری آسم رنج میبرد و نیاز به مراقبتهای بهداشتی خاص دارد.