معنی فارسی astrand
B1نوعی تمرین روحانی که به آرامش و بالابردن آگاهی کمک میکند.
A meditative practice to enhance awareness and achieve relaxation.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت در جلسه مدیتیشن آستراند کند.
مثال:
He decided to astrand during the meditation session.
معنی(example):
آستراند کردن به برخی افراد در یافتن آرامش درونی کمک میکند.
مثال:
Astranding helps some people find inner peace.
معنی فارسی کلمه astrand
:
نوعی تمرین روحانی که به آرامش و بالابردن آگاهی کمک میکند.