معنی فارسی asymmetrically
B2نامتقارن به معنای عدم توازن و ترتیب ناهماهنگ در چیدمان یا طراحی است.
Asymmetrically means in a way that lacks symmetry; unevenly arranged.
- ADVERB
example
معنی(example):
مبلمان به طور نامتقارن در اتاق چیده شده بود.
مثال:
The furniture was arranged asymmetrically in the room.
معنی(example):
او دیوار را به طور نامتقارن نقاشی کرد تا جلوه هنری داشته باشد.
مثال:
She painted the wall asymmetrically for an artistic touch.
معنی فارسی کلمه asymmetrically
:
نامتقارن به معنای عدم توازن و ترتیب ناهماهنگ در چیدمان یا طراحی است.