معنی فارسی asymtote

B2

خطی که نمودار یک تابع به آن نزدیک می‌شود اما هرگز آن را لمس نمی‌کند.

A line that a curve approaches as it heads toward infinity.

example
معنی(example):

خط نامتقارن یک هایپرولا خط راهنمایی برای منحنی فراهم می‌کند.

مثال:

The asymptote of a hyperbola provides a guiding line for the curve.

معنی(example):

یک خط نامتقارن، خطی است که گراف به آن نزدیک می‌شود اما هرگز به آن نمی‌رسد.

مثال:

An asymptote is a line that the graph approaches but never touches.

معنی فارسی کلمه asymtote

: معنی asymtote به فارسی

خطی که نمودار یک تابع به آن نزدیک می‌شود اما هرگز آن را لمس نمی‌کند.