معنی فارسی at one's convenience

B2

در زمانی که برای فرد مناسب و راحت باشد.

At a time that is suitable for the person.

example
معنی(example):

شما می‌توانید هر زمان که برایتان مناسب است با من تماس بگیرید.

مثال:

You can call me at your convenience.

معنی(example):

لطفا گزارش را در زمان مناسب خود تحویل دهید.

مثال:

Please submit the report at your convenience.

معنی فارسی کلمه at one's convenience

:

در زمانی که برای فرد مناسب و راحت باشد.