معنی فارسی at one blow
B1به طور ناگهانی و کامل، بدون هیچ تلاشی تدریجی.
With a single action or effort.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
With one strike (of a hand, tool, or weapon).
example
معنی(example):
او مشکل را در یک ضرب حل کرد.
مثال:
He solved the problem at one blow.
معنی(example):
در طوفان، در یک ضرب درخت افتاد.
مثال:
The tree fell at one blow during the storm.
معنی فارسی کلمه at one blow
:
به طور ناگهانی و کامل، بدون هیچ تلاشی تدریجی.