معنی فارسی at one's mother's knee

B1

در دوران کودکی و به طور معمول از شخصی با تجربه تر یادگیری کردن.

In childhood or as a young person, often taught by a close family member.

example
معنی(example):

او در کنار مادرش پخت و پز را یاد گرفت.

مثال:

He learned to cook at his mother's knee.

معنی(example):

او در کنار مادربزرگش داستان های گذشته را شنید.

مثال:

She heard stories of the past at her grandmother's knee.

معنی فارسی کلمه at one's mother's knee

:

در دوران کودکی و به طور معمول از شخصی با تجربه تر یادگیری کردن.