معنی فارسی attendingly

B1

به شکل توجه و دقت، با دقت به موضوعی گوش دادن یا نگریستن.

In a manner that shows attention or consideration.

example
معنی(example):

او با توجه در طول سخنرانی گوش داد.

مثال:

She listened attendingly during the lecture.

معنی(example):

او با توجه به نگرانی‌های او پاسخ داد.

مثال:

He responded attendingly to her concerns.

معنی فارسی کلمه attendingly

: معنی attendingly به فارسی

به شکل توجه و دقت، با دقت به موضوعی گوش دادن یا نگریستن.