معنی فارسی attirail

B1

تجهيزات، وسایل یا لوازمی که برای یک فعالیت نیاز است.

Equipment or gear required for a specific purpose.

example
معنی(example):

او تجهیزات لازم برای سفر کمپینگ را آورد.

مثال:

He brought the attirail necessary for the camping trip.

معنی(example):

تجهیزات هنرمند شامل قلم مو و رنگ‌ها بود.

مثال:

The artist’s attirail included brushes and paints.

معنی فارسی کلمه attirail

: معنی attirail به فارسی

تجهيزات، وسایل یا لوازمی که برای یک فعالیت نیاز است.