معنی فارسی attractivity

B1

جاذبه، قدرت یا کیفیتی که باعث جذب می‌شود.

The quality of being attractive or appealing to others.

example
معنی(example):

جاذبه‌پذیری شهر پس از باز شدن مرکز خرید جدید افزایش یافت.

مثال:

The attractivity of the city increased after the new mall opened.

معنی(example):

فاکتورهای زیادی به جاذبه‌پذیری یک مکان کمک می‌کنند.

مثال:

Many factors contribute to the attractivity of a location.

معنی فارسی کلمه attractivity

: معنی attractivity به فارسی

جاذبه، قدرت یا کیفیتی که باعث جذب می‌شود.