معنی فارسی aunthood

B1

حالت یا نقش یه عمه یا خاله، معمولاً با عشق و محبت همراه است.

The state or role of being an aunt, often associated with love and nurturing.

example
معنی(example):

او با عشق و مراقبت به آنتری خود افتخار کرد.

مثال:

She embraced her aunthood with love and care.

معنی(example):

آنتری خوشبختی را به ارمغان می‌آورد که او خواهرزاده‌هایش را می‌بیند که بزرگ می‌شوند.

مثال:

Aunthood brings joy as she watches her nieces grow.

معنی فارسی کلمه aunthood

: معنی aunthood به فارسی

حالت یا نقش یه عمه یا خاله، معمولاً با عشق و محبت همراه است.