معنی فارسی auspicating
B1پیشبینی کردن یا علامتهای خوب را مشاهده کردن، به ویژه در زمینههای مثبت و موفق.
To indicate or predict future success or good outcomes.
- VERB
example
معنی(example):
معلم در حال پیشبینی رویداد است تا نتایج خوبی حاصل شود.
مثال:
The teacher is auspicating the event to ensure good outcomes.
معنی(example):
آنها معتقد بودند که پیشبینی برنامههایشان به موفقیت منتهی خواهد شد.
مثال:
They believed that auspicating their plans would lead to success.
معنی فارسی کلمه auspicating
:
پیشبینی کردن یا علامتهای خوب را مشاهده کردن، به ویژه در زمینههای مثبت و موفق.