معنی فارسی auspicial
B1مرتبط به نشانههای خوشیمن یا مثبت.
Relating to or concerning omens or signs of good fortune.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها در مراسم افتتاحیه یک سخنرانی خوشآمد گفتند.
مثال:
They gave an auspicial speech at the opening ceremony.
معنی(example):
طبیعت خوشایند رویداد همه حاضرین را الهام بخشید.
مثال:
The auspicial nature of the event inspired everyone present.
معنی فارسی کلمه auspicial
:
مرتبط به نشانههای خوشیمن یا مثبت.