معنی فارسی autoactive
B1سیستمی که به طور خودکار عمل میکند و نیازی به نظارت مداوم ندارد.
A system that operates automatically without the need for constant supervision.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک سیستم خودکار بدون نظارت مداوم عمل میکند.
مثال:
An autoactive system operates without constant oversight.
معنی(example):
آنها یک مدل خودکار برای بهبود عملکرد توسعه دادند.
مثال:
They developed an autoactive model for better performance.
معنی فارسی کلمه autoactive
:
سیستمی که به طور خودکار عمل میکند و نیازی به نظارت مداوم ندارد.