معنی فارسی autoimmunized

B1

عملیه‌ای که در آن بیمار به طور موفقیت‌آمیز به سطح ایمنی در برابر بیماری‌های خود دست می‌یابد.

Having been made immunized against one's own immune response.

example
معنی(example):

بیمار با موفقیت از طریق درمان جدید خودایمنی شده بود.

مثال:

The patient was successfully autoimmunized through the new treatment.

معنی(example):

پس از انجام این عمل، او احساس کرد که به شرایط قبلی خود خودایمنی شده است.

مثال:

After the procedure, she felt autoimmunized against her previous conditions.

معنی فارسی کلمه autoimmunized

: معنی autoimmunized به فارسی

عملیه‌ای که در آن بیمار به طور موفقیت‌آمیز به سطح ایمنی در برابر بیماری‌های خود دست می‌یابد.