معنی فارسی autoimmunizing
B1فرایندی که در آن بیمار به طور فعال تحت درمان برای ایجاد خودایمنی قرار میگیرد.
The process of inducing self-immunity in a subject.
- VERB
example
معنی(example):
دانشمندان در حال مطالعه تأثیرات درمانهای خودایمنی هستند.
مثال:
Scientists are studying the effects of autoimmunizing therapies.
معنی(example):
او در حال حاضر با استفاده از درمانهای خاص، بدن خود را خودایمنی میکند.
مثال:
She is currently autoimmunizing her body through specific treatments.
معنی فارسی کلمه autoimmunizing
:
فرایندی که در آن بیمار به طور فعال تحت درمان برای ایجاد خودایمنی قرار میگیرد.