معنی فارسی autoregulatory

B2

خودتنظیمی به توانایی موجودات برای تنظیم خودکار عملکردهایشان بر اساس تغییرات محیطی اشاره دارد.

Pertaining to the ability to self-regulate in response to internal or external changes.

example
معنی(example):

پاسخ خودتنظیمی برای بقا حیاتی است.

مثال:

The autoregulatory response is crucial for survival.

معنی(example):

بسیاری از موجودات رفتارهای خودتنظیمی برای سازگاری نشان می‌دهند.

مثال:

Many organisms exhibit autoregulatory behavior to adapt.

معنی فارسی کلمه autoregulatory

: معنی autoregulatory به فارسی

خودتنظیمی به توانایی موجودات برای تنظیم خودکار عملکردهایشان بر اساس تغییرات محیطی اشاره دارد.