معنی فارسی autosymbolical
B1مربوط به کیفیتی که در آن نمادها به مفاهیم یا ایدههای عمیقتری اشاره دارند.
Pertaining to symbolic elements that express deeper meanings or themes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این داستان دارای طبیعت اتوسیمبلیک است و موضوعات عمیقتری را نمایان میکند.
مثال:
The story has an autosymbolical nature, representing deeper themes.
معنی(example):
در ادبیات، عناصر اتوسیمبلیک اغلب نیت نویسنده را آشکار میکنند.
مثال:
In literature, autosymbolical elements often reveal the author's intent.
معنی فارسی کلمه autosymbolical
:
مربوط به کیفیتی که در آن نمادها به مفاهیم یا ایدههای عمیقتری اشاره دارند.