معنی فارسی aversant

B1

آشنا یا خبره در یک زمینه خاص، در مورد فردی که مهارت و دانش کافی را در یک موضوع دارد.

Familiar or knowledgeable about a particular area or subject.

example
معنی(example):

او از روش‌های جدید معرفی شده در پروژه ناراضی است.

مثال:

She is aversant to the new methods introduced in the project.

معنی(example):

مقابله با تغییرات می‌تواند پیشرفت را کند کند.

مثال:

Being aversant to changes can slow down progress.

معنی فارسی کلمه aversant

: معنی aversant به فارسی

آشنا یا خبره در یک زمینه خاص، در مورد فردی که مهارت و دانش کافی را در یک موضوع دارد.