معنی فارسی avgasses
B1به معنای محاسبه میانگین است.
To calculate the mean of a set of values.
- VERB
example
معنی(example):
او نمرات امتحانش را متوسط کرد تا پیشرفت را ببیند.
مثال:
He averaged his test scores to see improvement.
معنی(example):
با میانگینگیری از نتایج، میتوانیم روندها را شناسایی کنیم.
مثال:
By averaging the results, we can identify trends.
معنی فارسی کلمه avgasses
:
به معنای محاسبه میانگین است.