معنی فارسی aviatory
C1هوانوردی، مربوط به فعالیتهای مربوط به پرواز.
Relating to aviation; associated with the operation of aircraft.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تأسیسات هوانوردی برای آموزش خلبانان طراحی شده بود.
مثال:
The aviatory facility was designed for training pilots.
معنی(example):
پیشرفتهای هوانوردی ایمنی پرواز را بهبود بخشیده است.
مثال:
Aviatory advancements have improved flight safety.
معنی فارسی کلمه aviatory
:
هوانوردی، مربوط به فعالیتهای مربوط به پرواز.