معنی فارسی avigator

B1

ناوبر، شخص یا دستگاهی که وظیفه راهنمایی و تعیین مسیر را دارد.

A person or device that directs the route or course of a vehicle.

example
معنی(example):

ناوبر به کشتی کمک کرد تا راهش را پیدا کند.

مثال:

The navigator helped the ship find its way.

معنی(example):

استفاده از GPS مانند داشتن یک ناوبر در جیبتان است.

مثال:

Using a GPS is like having a navigator in your pocket.

معنی فارسی کلمه avigator

: معنی avigator به فارسی

ناوبر، شخص یا دستگاهی که وظیفه راهنمایی و تعیین مسیر را دارد.