معنی فارسی avitaminotic

B1

وضعیت بیماری ناشی از کمبود ویتامین.

Condition resulting from a deficiency of vitamins.

example
معنی(example):

شرایط آویتامينوتیک در جمعیت نگران‌کننده است.

مثال:

The avitaminotic conditions in the population are concerning.

معنی(example):

تغییرات رژیمی می‌تواند به پیشگیری از شرایط آویتامينوتیک کمک کند.

مثال:

Dietary changes can help prevent avitaminotic states.

معنی فارسی کلمه avitaminotic

: معنی avitaminotic به فارسی

وضعیت بیماری ناشی از کمبود ویتامین.