معنی فارسی avoidment

B1

اجتناب، دوری کردن از چیزی یا کسی، به ویژه برای جلوگیری از مشکلات یا تنش‌ها.

The action of avoiding something or someone.

example
معنی(example):

اجتناب از موضوعات خاص می‌تواند مکالمات را آسان‌تر کند.

مثال:

Avoidment of certain topics can make conversations easier.

معنی(example):

اجتناب او از قهری در بحث‌ها قابل توجه بود.

مثال:

Her avoidment of conflict was noticeable in discussions.

معنی فارسی کلمه avoidment

: معنی avoidment به فارسی

اجتناب، دوری کردن از چیزی یا کسی، به ویژه برای جلوگیری از مشکلات یا تنش‌ها.