معنی فارسی avoyer

B2

نوعی مقام اجرایی در حکومت محلی، به ویژه در نواحی فرانسوی‌زبان.

A local government officer or official, often with significant authority.

example
معنی(example):

یک آوایی در دولت محلی دارای قدرت زیادی است.

مثال:

An avoyer has significant authority in the local government.

معنی(example):

آوایی تصمیمات مهمی برای جامعه اتخاذ کرد.

مثال:

The avoyer made crucial decisions for the community.

معنی فارسی کلمه avoyer

: معنی avoyer به فارسی

نوعی مقام اجرایی در حکومت محلی، به ویژه در نواحی فرانسوی‌زبان.