معنی فارسی awaiter
B1شخصی که منتظر چیزی است، معمولاً چیزی خوب یا مثبت.
One who waits, often for something anticipated.
- NOUN
example
معنی(example):
انتظار کننده با صبر در کنار پنجره نشسته بود.
مثال:
The awaiter sat patiently by the window.
معنی(example):
یک انتظار کننده معمولاً منتظر خبرهای خوب است.
مثال:
An awaiter often hopes for good news.
معنی فارسی کلمه awaiter
:
شخصی که منتظر چیزی است، معمولاً چیزی خوب یا مثبت.