معنی فارسی awarenesses
B1آگاهی‌ها به مفاهیم و اطلاعاتی اطلاق می‌شود که در مورد موضوعات مختلف درک می‌شوند.
The state or ability to perceive, feel, or be conscious of events, objects, or sensory patterns.
- noun
noun
معنی(noun):
The state or level of consciousness where sense data can be confirmed by an observer.
مثال:
I gradually passed from sleep to full awareness.
معنی(noun):
The state or quality of being aware of something
مثال:
The awareness of one type of idea naturally fosters an awareness of another idea
example
معنی(example):
آگاهی از فرهنگ‌های مختلف می‌تواند درک ما را غنی کند.
مثال:
The awarenesses of different cultures can enrich our understanding.
معنی(example):
افزایش آگاهی‌ها درباره مسائل زیست‌محیطی بسیار مهم است.
مثال:
Raising awarenesses about environmental issues is crucial.
معنی فارسی کلمه awarenesses
:
آگاهی‌ها به مفاهیم و اطلاعاتی اطلاق می‌شود که در مورد موضوعات مختلف درک می‌شوند.
