معنی فارسی awedly

B1

با شگفتی، حالت یا چهره‌ای که نشانه حیرت یا تحسین باشد.

In a manner expressing awe or wonder.

example
معنی(example):

او با شگفتی در مورد اجرای فوق‌العاده صحبت کرد.

مثال:

He spoke awedly about the amazing performance.

معنی(example):

او با شگفتی به نقاشی نگاه کرد و نتوانست زیبایی آن را درک کند.

مثال:

She looked at the painting awedly, unable to comprehend its beauty.

معنی فارسی کلمه awedly

: معنی awedly به فارسی

با شگفتی، حالت یا چهره‌ای که نشانه حیرت یا تحسین باشد.