معنی فارسی awedness
B1حالت یا کیفیت شگفتی، حسی عمیق از تحسین یا حیرت.
The state of being filled with awe; a sense of wonder.
- NOUN
example
معنی(example):
احساس شگفتی او در طول کنسرت فراموشنشدنی بود.
مثال:
The awedness she felt during the concert was unforgettable.
معنی(example):
شگفتی در اتاق به وضوح حس میشد وقتی که شعبدهباز اجرا میکرد.
مثال:
The awedness in the room was palpable as the magician performed.
معنی فارسی کلمه awedness
:
حالت یا کیفیت شگفتی، حسی عمیق از تحسین یا حیرت.