معنی فارسی awfullest
B1بدترین یا ناخوشایندترین، نهایت مقایسه.
The most bad or unpleasant.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آن بدترین اجرا بود که تا به حال دیدهام.
مثال:
That was the awfullest performance I've ever seen.
معنی(example):
هوا بدترین چیزی بود که من به خاطر دارم.
مثال:
The weather was the awfullest I can remember.
معنی فارسی کلمه awfullest
:
بدترین یا ناخوشایندترین، نهایت مقایسه.