معنی فارسی awink

B1

به معنای چشمک زدن یا علامت دادن با چشمان.

To close one eye briefly as a signal or in a playful or flirtatious way.

example
معنی(example):

او یک wink سریع به او داد تا موافقت خود را نشان دهد.

مثال:

She gave him a quick awink to signal her agreement.

معنی(example):

معلم به کلاس wink کرد تا ساکت بمانند.

مثال:

The teacher awinked to the class to keep quiet.

معنی فارسی کلمه awink

: معنی awink به فارسی

به معنای چشمک زدن یا علامت دادن با چشمان.