معنی فارسی awrist

A1

در زبان فارسی، 'مچ دست' به ناحیه‌ای از بدن اطلاق می‌شود که بین دست و ساعد قرار دارد.

A wrist: the joint connecting the hand with the forearm.

example
معنی(example):

او ساعتی بر مچ دستش داشت تا زمان را پیگیری کند.

مثال:

He wore a watch on his awrist to keep track of time.

معنی(example):

دستبند از مچ دست او لغزید.

مثال:

The bracelet slipped from her awrist.

معنی فارسی کلمه awrist

: معنی awrist به فارسی

در زبان فارسی، 'مچ دست' به ناحیه‌ای از بدن اطلاق می‌شود که بین دست و ساعد قرار دارد.